4th anniversary
چهار سال از اون روزها که میرفتیم خونه سه تایی پیدا کنیم و خانم دردر به من گفت شِدای و من این وبلاگ رو راه انداختم گذشته...
ما خونه دردر خانم رو نگرفتیم و یه خونه ی خوشگل تو کولونی وست گرفتیم.
بعد هر سه تایی عاقبت به خیر شدیم و رفتیم خونه های خودمون رو گرفتیم.
بعد من گاهی نوشتم، گاهی تنبلی کردم
گاهی غر زدم و گاهی ذوق کردم
با همه این تفاصیل، چهار سال گذشته رو الان میتونم جسته و گریخته اینجا پیدا کنم.
آخ جون.