Wednesday, January 31, 2007

"chocolate ice cream with warm berries"

یه دوست قدیمی داریم تو شهر که یه کمی تپلیه و هر بار می ریم پیشش کلی باهامون خوش و بش می کنه و برامون چیزهای خوشمزه میاره.
گاهی هم از چیزهای خوشمزه ای که داره برای بقیه می بریم.
وقتی هوا گرمه بستنی با topping های مختلف می تونیم ازش بخواهیم
الان که سرده هم hot chocolate خیلی خوشمزه داره

پریروز یادمون افتاد که خیلی وقته نرفتیم سراغش

بالاخره امروز احتمالا می ریم خانوم بلژیکیه

Thursday, January 25, 2007

21 Feels like 11

آفتاب اینجا رو خیلی دوست دارم
به خصوص که پررنگیه نورش ربطی به سردی هوا نداره

Monday, January 15, 2007

مشق می نویسم... آی مشق می نویسم

از فردا مدرسه هامون شروع می شه
هر روز 9 صبح کلاس دارم
یه خوبیش اینه که از 10 که می رسم به office کار شروع می شه
بدیهاش هم که دیگه گفتن نداره
اینکه صبح به صبح با چه عذابی باید بیدار شم
با چه عذابی دوش بگیرم و آماده شم و تو سرما از خونه بیام بیرون
آخر سر هم با کلی عذاب خودم رو سر کلاس بیدار نگه دارم

!!!

ولی دل همه آاااب که من آخر ترم با سوات شده ام

Wednesday, January 10, 2007

From my old days notes...


The tragedy of life is not that it ends so soon,
but that we wait so long to begin it.

Sunday, January 07, 2007



...

Sometimes I think I'm going mad
We're loosing all we had and no one seems to care
But in my heart it doesn't change
We've got to rearrange and bring our world some love

And does it really matter
If there's a heaven up above
We sure could use some love

cause we all live under the same sun
We all walk under the same moon
Then why, why cant we live as one

...

Tuesday, January 02, 2007

9:12/9:13

تا به ساعت کامپیوترم نگاه کردم یه دقیقه رفت جلو
حس کردم خیلی وقته جلو رفتن ساعت رو اینجوری ندیده بودم
انگاری یه جوری ترسیدم که چه از زمان غافل شده ام

خیلی کار دارم



:|

Monday, January 01, 2007

2007

دیشب تلویزیون سرمون رو کلاه گذاشت و برنامه سال تحویل نیویورک رو با یک ساعت تاخیر به خوردمون داد.
ما هم به روی خودمون نیاوردیم و با همون برنامه کیف کردیم که حال اون و حال خودمون گرفته نشه D:

سالهای پیش برای سال نوی میلادی تو شهر نبودم و تصورم این بود که شهر باید خیلی خلوت باشه ولی همه جا حسابی شلوغ پلوغه.

از فردا هم به طور منظم و مرتب به درس و کار می پردازیم.

"ان شاء الله..."