Saturday, May 27, 2006

فارسی آهنگین

امروز برای بار دوم بود که یکی پرسید که به چه زبونی حرف می زنین و بعدش هم گفت که وقتی حرف می زنین انگار یه آهنگی داره حرف زدنتون...

منم انگاری که برای بار اول باشه همچین چیزی شنیدم آاای ذوق کردم برای دختره که نگین و نپرسین

حالا اگه می دونست چه غیبتی داریم می کنیم لابد جای تعریف یه متلک هم بهمون می گفت!

Thursday, May 25, 2006

گل گزارش

دیروز گزارش رسید که بوته گل رز چند تا گل تازه داره
امروز به چشم مبارک رویت شد
پسندیده شد
ولی چون تو سبزیهامون شاهی نبود هنوز هیج خبری ازشون نیست

Sunday, May 21, 2006

بالاخره بلیط لاتاری رو خریدیم

اون همه بیلی که دو هفته پیش زده بودیم... نشسته بودیم که چرا گلهاش در نمیاد
بعد دیدیم انگار باید بکاریمشون
حالا امروز کاشتمان انجام شد
2 تا بلیط لاتاری هم خریدیم بلکه گل و سبزیها در بیان

البته برای حفظ روحیه، یه بوته رز هم امروز ابتیاع و کاشت شد که از بی گلی باغچه دلسرد نشیم :)

حسنی نگو یه دسته گل

یعنی خیلی چسبید اتاق مرتب و تمیز کردن
کلی وقت بود فقط می ریختم. امشب هم شب جمع کردن بود و کلی تمیز مرتب شدم:)

حالا خوبه کسی نمیبینه می تونم کارهای مونده رو به روی مبارک نیارم!

Sunday, May 07, 2006

گل و گلدون

جای همگی خیلی خالی بود وقتی دیروز 5-6 ساعت تو حیاط بیل زدیم و علف کندیم و کباب درست کردیم و رو سفره گل گلی خوردیم :)

از اون روزهایی بود که نمیشد در مدحش چیزی نگفت
حالا هم کنار باغچه ی بیل خورده نشته ام و فقط مونده گل و سبزیهایی که خریدیم رو هم بکاریم