یک سال
یک سال گذشت و باز بابام داره میاد
داشتم با خودم فکر میکردم من از پارسال که بابام رفت چه فرقهایی کردم
و زندگیم چه فرقهایی کرده
از اون طرف اون و اونها و زندگیشون چه فرقهایی کرده
اوووووووووووف که چه زود میگذره
اووووووووووووووف که کاش مامانم هم می تونست این تغییرات رو ببینه
داشت میشمرد که تا الان 2 تا خونه من رو ندیده!
0 Comments:
Post a Comment
<< Home