Thursday, November 29, 2007

انگار از وقتی آزاده رفته بود یه بسته شکلات رو یه نفس نخورده بودم
جوری که آخر بسته یادم بیفته نگاه کنم چند کالری شکلات خوردم

!!!

خوب دیگه حتما باید اعتراف کامل کنم که راضی شین؟
فعلا نصف بسته رو خوردم
فکر کنم تا آخر شب همه اش بره
آخه هنوز شیر آخر شبم رو نخوردم


!!!

5 Comments:

At 9:39 PM, Blogger Shirin said...

شاديى خانم ،مبارك وب لاگتون باشه. فردا لينكش را ميگذارم توى شيرينك! فقط نميدونم اسم وب لاگت چيه

 
At 9:51 PM, Blogger Shadi said...

esmesh hast ʃedaɪ æʃnaɪ

خوانده می شه: شِدای اَشنَی

!

اینم جوری بود که یه بار یه خانومه صدام کرد!

 
At 10:37 PM, Anonymous Anonymous said...

من كه نفهميدم چيه ! بيا هم فكرى كنيم اسم وب لاگت رو عوض كنيم .من ميگم يكى از ايران برام كتاب اسم بده بلكه يك چيز آبرومندى توش پيدا كرديم .خدا وكيلى اين اسم كه ژاپنى ماپونيه ،بابا اين همه اسم قشنگ ايرانى مثلا "زيبا", توى اين مايه ها .هم معنى داره هم قشنگه .اخه حيف نيست دختر به اين قشنگى اسم ژاپنى بگذاره روى وب لاگش.نگران نباش خودم حلش ميكنم

 
At 11:05 PM, Blogger Shadi said...

دستت طلا شیرینک
ولی مادر عروس (آزاده) هم بازی... کلی از این اسم و از اون خانومه ما خاطره داریم

 
At 10:08 AM, Anonymous Anonymous said...

khodaa khafat nakone shirin ke too ketaabkhoone neshastam o az dastet roode boram az khande o majbooram bisedaa bekhandam, khafe shodam....

 

Post a Comment

<< Home